« آقا علی اکبر خان فراهانی » مشهور به جناب میرزا ، فرزند شاه ولیالله در دیار فراهان زاده شد. ژان دورینگ موسیقیدان و موسیقیشناس فرانسوی در مورد او نوشته است: «در زمان ناصرالدین شاه تغییری صورت گرفت و نوازندگان مکتبی از گروههای مطربی جدا شدند و با احترام بیشتری رو به رو گشتند. او ظاهراً بین سالهای ۱۱۹۰ تا ۱۲۳۵ شمسی میزیسته است… آقا علی اکبرخان فراهانی را می توانیم پدر موسیقی کنونی ایران دانست و به قرائتی تاریخ موسیقی معاصر ایران را باب شروع می باشد. او در موسیقی و نوازندگی تار چندان قهار و توانا بوده است که “نوشته ای از گوبینو Gobineau جهانگرد فرانسوی است که در سال ۱۲۳۵ خورشیدی، تارنوازی آقا علی اکبر فراهانی را در تهران از نزدیک دیده و او را یک هنرمند طراز اول جهانی توصیف کرده است که تلاشی برای تلفیق صحیح شعر و موسیقی انجام داده است.
آموزش تار به صورت حضوری
آموزش آنلاین تار در آکادمی موسیقی فردوس
” حاج آقا محمد ایرانی درباره آقا علی اکبر خان فراهانی می گوید: ”به قرار معروف ، آقا علی اکبر، مردی با حقیقت و درویش سیرت و با اخلاص و اهل ایمان بوده. گویند در تعقیب نماز عشاء یکی از سوره های قرآنی را نواخته است که شنوندگان تشخیص داده اند که سوره ی یسین است.شاید به نظر اغراق آید ولی اهل فن دانند که وقتی مهارت به درجه ی کمال رسید با سرانگشت هم می توان گفتگو کرد. علی اکبر خان فراهانی ، اهل شعر و ادب بود و از جمله این دو بیتی را میرزا عبدالله به او منسوب می دانست که در آواز طوسی (ماهور) نواخته می شود:
اگر از تو جدا باشم ،نباشم
به غیری آشنا باشم ، نباشم
من بی دست و پا در زیر تیغت
به فکر دست و پا باشم نباشم”
“عارف قزوینی در دیوان خود به او اشاره کرده و مینویسد آقا علیاکبر بیاندازه مورد تشویق و محبت شاه بوده، به طوری که اغلب وقت را در مصاحبت شاه گذرانیده و او را از نغمات عالی و بینظیرِ ساختهٔ خود، سرمست نگاه میداشتهاست. از عجایب اینکه درجه و میزان هنر او به حدی بود که کسی را یارای مخالفت یا جرأت حسادت با وی نبوده و اخلاقاً هم طوری با اطرافیان شاه میزیسته که محبوب همه واقع و مورد توجه عموم قرار گرفته بود. وی به قدری مورد توجه شاه بود که در سال ۱۸۵۶برابر با ۱۲۷۳هجری قمری، پرترهای از وی رسم شد که به گفته خالقی در آن زمان وی باید ۴۰ یا ۴۵ ساله میبوده است.حاج آقا محمد ایرانی مجرد در توضیح افراد در کنار آقا علی اکبر می گوید:
”هفت نفری که در تابلو آب و رنگ کار صنیع الملک اطراف استاد دیده می شوند به این شرح می باشند:
۱- دختر سمت راست که چهارقد به سر دارد کوکب خانم است.
۲- پسر طرف راست با کلاه بلند موسومست به میرزا عبدالله خان علاءالملک.
۳- پسر وسطی دست راست که کلاه چلواری عرقچین به سر دارد علی اکبر بازیگر است.
۴- پسر سربرهنه ی سمت راست ، حسن خان است.
۵- پسر دست چپ با کلاه بلند ، مسعود میرزاست.
۶- دختر طرف چپ که روسری دارد نامش سلطان خانم است که تصنیفی به نام او معروفست( همان تصنیف بتا بتا ) .
این خانم در اندرون ناصرالدین شاه نوازنده ی تار و سه تار و مایه دادن بوده است.
۷- پسر سر برهنه ی سمت چپ ، نامش میرزا حیدر علی سرهنگ می باشد. چنانکه ملاحظه می شود سن هیچکدام ازین جوانان به بیست نمی رسد و اینها همه شاگردان آقا علی اکبر بوده که از تعالیم او برخوردار شده اند.
تار دست علی اکبر خان فراهانی به نام قلندر معروف بوده و اکنون در دسترس نیست و استاد درین تصویر مردی در حدود چهل تا چهل و پنج به نظر می رسد. این تابلو که به واسطه ی فوت نقاش ، ناتمام مانده پس از آقاعلی اکبر در اختیار فرزندش میرزاعبدالله بوده که او نیزبه پسر خود، احمد عبادی داده و در نگاهداری آن کمال توصیه را کرده است و اکنون در منزل علی اکبر شهنازی نوه ی آقا علی اکبر موجود می باشد. ” و احتمال اکنون یا در دست فرزندان احمد عبادی ست یا در موزه ای قرار دارد. وی صاحب سه پسر بود. پس از مرگ زودهنگام او، برادرزادهاش آقا غلامحسین جانشین او در دربار شد و با همسر وی ازدواج کرد و به پسران او نواختن آموخت. آقا حسینقلی و میرزا عبدالله در زمان فوت او کودک بودند و موسیقی را نزد آقا غلامحسین فرا گرفتند.
مرگ علی اکبر خان فراهانی نیز تقریبا تبدیل به افسانه شده است و قرائت های مختلفی وجود دارد “ارفع اطرایی درباره علی اکبر خان فراهانی و مرگ راز آلود او می نویسد: آقا علی اکبر خان فراهانی معروف ترین نوازنده تار دربار ناصری ، عمری طولانی نکرده و به طوری که می گویند در هنگام فوتش ، با یکی از همسایگان درباره صدای ساز مشاجره داشته است . این مشاجره باعث می شود شبی آقا علی اکبر خان با تار خود به نام «قلندر» به بام خانه می رود و با ساز به مناجات و راز و نیاز مشغول می شود و همانجا می خوابد و بامدادان او را متوفی می یابند.”