نرخ موفقیت هنرجویان ما زیر نظر اساتید بیش از 80 درصد است و این یعنی برترین آمار آموزشی موسیقی، شما هم همراه ما باشید...
آموزش موسیقی برای ما عاشقانهترین کاریست که هر روز بخواهیم انجام دهیم، اینجاییم تا شما هم در کنار ما این ماجراجویی عاشقانه را شروع کنید
با ما تماس بگیرید تا بشما کمک کنیم مسیرتان را در مسویقی کشف کنید، برای این ماجراجویی هیجانانگیز کنارتان هستیم
پرکردن فرم ثبتنام
تماس ما با شما
تشکیل جلسه مشاوره و آزمون
تشکیل کلاس و شروع آموزش
از 1386 تاکنون برگزارکننده صدها کلاس آموزشی برای هزاران هنرجو و دوستدار موسیقی بودهایم و شما بخش کوچکی از این تلاش و کارنامه را اینجا مشاهده میکنید
سلام، مرسی از آموزشگاه موسیقی خیلی خوبتون 🌸 هم محیط آموزشگاه و هم کلاس ها بسیار محترمانه و شاد هست 👌🏽 همچنین مرسی برای اساتید فوق العادتون 😍 من هنرجوی کلاس هنگدرام با استاد رحمانی هستم
با تعیین سطح و آزمون سنجش استعداد موسیقایی شما، خیلی سریع میتوانیم مسیر آموزشی مناسب شما را طراحی کنیم تا با خیال راحت و اطمینان از برنامه درست آموزشی، کلاسهایتان را شرکت کنید و موسیقی را یاد بگیرید
با پرشدن این فرم کارشناسان ما برای هماهنگی با شما ارتباط خواهند گرفت
سبک موسیقی کلاسیک به عنوان یک هنر بین المللی در کل دنیا در حال اجرا است و با آثاری از بزرگانی همچون بتهون، موتسارت، و باخ در طول قرون وسطی تا دوران مدرن امروزی شکل گرفته است. برای آموزش موسیقی کلاسیک باید ابتدا و در مرحله صفر ئوری موسیقی را فرا بگیرید و پس از آن به دنبال تمرین و یادگیری اجزای مختلفی از جمله نواختن ساز، خواندن نتنامه، تحلیل آهنگها بروید. در این نوع آموزش، هنرآموزان با استفاده از سازهای مختلفی مانند پیانو (کلاس پیانو)، ویولن(کلاس ویالون)، ویولا، ویولنسل، فلوت، کلارینت، هنگدرام(کلاس هنگدرام) و سازهای بادی دیگر، نواختن ساز را یاد میگیرند.
فهرست آموزش موسیقی کلاسیک در کل دنیا شامل : تاریخچه موسیقی کلاسیک، سازهای موسیقی کلاسیک، مبانی نتنویسی و خواندن نت، تئوری موسیقی کلاسیک، روشهای آموزش موسیقی کلاسیک، فراگیری تکنیکهای اجرا ، توصیههایی برای تمرین می باشد که به بررسی کامل این موارد خواهیم پرداخت.
سازهای موسیقی کلاسیک را می خواهیم بر اساس نوع ساز و عملکرد ساختاری ساز به چند دستهی اصلی تقسیم کنیم که شامل:
– سازهای زهی: ویولن، گیتار، ویولا، ویولنسل و کنتراباس
– سازهای کوبهای: پیانو، چمبالو و ارگ
– سازهای بادی چوبی: فلوت، کلارینت، اُبوا و باسون
– سازهای بادی برنجی: ترومپت، ترومبون، هورن و توبا
– سازهای کوبهای ارکستری: تیمپانی، کاستانیت، سنج و درامز
برای شروع آموزش موسیقی خارجی، مهارت در خواندن نتها و درک مفاهیم پایهای مانند کلید، ضربآهنگ و پویانمایی الزامی است. نتها بر روی پنج خط و چهار خانهی پرتو نوشته میشوند که نشاندهندهی ارتفاع یا پایینی صدا است. ما در آموزشگاه موسیقی کلاسیک فردوس تمامی ترفند ها و نکات کلیدی ساز های کلاسیک را آموزش می دهیم و مبانی ابتدایی تا سطح حرفه ای برای شما فهرست بندی شده در اختیارتان قرار می گیرد.
نتنویسی، عمل نوشتن نتهای موسیقی به صورت نمادهایی است که نشاندهنده ارتفاع و مدت زمان نواختن هر نت که با استفاده از خطوط و فاصلههایی بین آنها نمایش داده میشود. برای مثال، نتی که در خط اول و بدون فاصلهای با خط میانی قرار دارد، نت فا با ارتفاع سل ـ (SOL) است. همچنین، مدت زمان نواختن هر نت با استفاده از نمادهایی نشان داده میشود که نمایشدهنده نمادهای زمانی مختلف هستند.
در موسیقی کلاسیک، نتها با استفاده از یک کلید خاص بر روی نتنامه نوشته میشوند. کلیدهای مختلف برای سازهای مختلف مانند پیانو، ویولن، ویولا، ویولنسل، فلوت، کلارینت، و سازهای بادی دیگر، متفاوت هستند.برای آموزش ساز های موسیقی کلاسیک، باید به تغییرات دینامیک قطعات موسیقی توجه کنید زیرا میزان قدرت و نرمی نوازندگی و صدای ساز به همین عامل بستگی دارد. به عنوان مثال، نمادهای دینامیکی مانند P برای نشان دادن پیانو (نوازندگی نرم) و F برای نشان دادن فورته (نوازندگی قوی) استفاده میشوند.
آموزش تئوری موسیقی کلاسیک بر اساس مجموعهای از قواعد و اصولی مانند تحلیل نتها(Staff)، دستآموزی نوازندگی و نوشتن قطعات موسیقی، تحلیل هارمونی و ریتم، تحلیل ملودی و آکورد، و دستآموزی برای ساختاردهی به یک آهنگ به کار میروند. نوازندگان کلاسیک باید از تمریناتی مانند تکرار قطعات موسیقی، تمرین ریتم(Rhythm) و تمرین اجرا با مترونوم استفاده کنند. همچنین، برای نوشتن قطعات موسیقی نیز باید با نتنویسی و اصطلاحات موسیقی کلاسیک آشنا باشند. همزمان با کلاس موسیقی کلاسیک می توانید در کلاس آموزش آواز کلاسیک شرکت کنید تا هم نوازندگی کلاسیک و هم خوانندگی را به صورت حرفه ای دنبال کنید. در صورتی که کمبود زمان برای آموزش آواز داشتید می توانید در کلاس آنلاین آواز هم شرکت نمایید.
برخی از موضوعات کلیدی در تئوری موسیقی عبارتند از:
– کلیدها و سازگاری
– مقیاسها و مودها
– هارمونی و کوردها
– کانترپوانت و ریتم
– فرمهای موسیقی (سونات، فوگ و روندو)
هارمونی و ریتم دو عنصر مهم در تئوری موسیقی کلاسیک هستند. هارمونی به سازگاری نتها در یک قطعه موسیقی اشاره دارد و ریتم به الگوهای تکراری نتها در یک قطعه موسیقی اشاره دارد. نوازندگان کلاسیک باید در تحلیل هارمونی و ریتم آشنا باشند تا بتوانند قطعات موسیقی را با دقت بیشتری اجرا کنند.
ملودی و آکورد(Chord) دو عنصر پر اهمیت در علم موسیقی است. ملودی به الگوی نتها در یک قطعه موسیقی اشاره دارد و آکورد به ترکیب چند نت برای ساختصاری مشترک است. تحلیل ملودی و آکورد برای نوازندگان کلاسیک بسیار مهم است، چون با این کار میتوانند قطعات موسیقی را بهتر درک کنند و اجرای بهتری داشته باشند. این دو در موسیقی سنتی نیز وجود دارند.
در تئوری موسیقی کلاسیک، اصطلاحات متعددی وجود دارند که باید به آنها آشنا باشید تا بتوانید قطعات موسیقی را به درستی نواخته و نوشته و درک کنید. برخی از اصطلاحات مهم شامل سوییت، فوگ، کنسرتو، سونات، سرناد و آریا هستند. اگر قصد شروع آموزش های مرتبط به موسیقی کلاسیک را دارید پیشنهاد ما این است که برای آموزش صحیح و کاربردی موسیقی به بهترین آموزشگاه موسیقی مراجعه کنید و از این طریق مهارت خودتان را افزایش دهید
برای آموزش موسیقی کلاسیک، میتوانید از منابع مختلفی استفاده کنید:
– کلاس آموزش موسیقی کلاسیک حضوری با معلم موسیقی
– آموزش آنلاین موسیقی و دورههای ویدئویی
– کتابها و مقالات آموزشی
– گروههای آموزشی و کارگاههای موسیقی
– تمرین با دیگر نوازندگان یا اجرای گروهی
روشهای آموزش موسیقی کلاسیک
برای تسلط بر ساز مورد نظر، باید ت مجموعه ای از فنون و تکنیک هایی اجرایی مربوط به آن ساز را یاد بگیرید تا قطعات موسیقی را به بهترین شکل ممکن اجرا کنید. این تکنیکها میتوانند شامل نگهداشتن ساز، استفاده از کمان و… است.
لگاتو به اتصال نت ها در یک قطعه موسیقی اشاره دارد. در این تکنیک، نوازنده باید نت ها را به گونه ای اجرا کند که هیچ قطعه ای از صدای نواخته شده قابل تشخیص نباشد.
استاکاتو به نوعی از نواختن نت ها اشاره دارد که در آن نوازنده نت ها را با وقفه های کوتاه نواخته و از یکدیگر جدا می کند.
در پورتاتیو، نوازنده نت ها را با وقفه های کوتاهی که بین لگاتو و استاکاتو قرار دارند، نواخته و به هم چسبانده و به این ترتیب، ادامه یک ملودی را به خوبی در بر می گیرد.
تریل به نوعی از نواختن نت ها اشاره دارد که در آن نوازنده نت ها را به صورت سریع و متناوب با نت های بالایی یا پایینی تریل می کند.
در آرپژیو، نوازنده نت ها را به ترتیب یک آکورد نواخته و هر نت را به طور متناوب نگه داشته و سپس همه نت ها را به صورت همزمان نواخته می کند.
همانند یادگیری و آموزش موسیقی ایرانی، برای پیشرفت در موسیقی کلاسیک، تمرین منظم و موثر بسیار مهم است. در اینجا چند نکتهی کلیدی برای تمرین بهتر عنوان میشود:
– برنامهریزی برای تمرینات منظم و مداوم
– شروع با تمرینهای گرم کردن و تکنیکهای ابتدایی
– تمرکز بر روی نواختن قطعات مختلف به جای تکرار یک قطعه
– استفاده از مترونوم برای کنترل سرعت و ضربان
– ضبط کردن و شنیدن آهنگ خودتان و ارزیابی پیشرفتها و نقاط قوت و ضعف
موسیقی کلاسیک در چندین دوره تاریخی از قرون وسطی تا دوران مدرن شکل گرفته است. این دورهها به شرح زیر است:
– دورهی قرون وسطی (500 – 1400 میلادی): موسیقی گرگوری و موسیقی عرفانی در این دوره شکل گرفت.
– دورهی رنسانس (1400 – 1600 میلادی): موسیقی چند صدایی، مادریگال و موسیقی کلیسایی در این دوره رواج یافت.
– دورهی باروک (1600 – 1750 میلادی): سازهای کوبهای و زهی، هارمونی و کانترپوانت در این دوره اهمیت یافت. برخی از بزرگان این دوره عبارتند از: باخ، هندل و ویوالدی.
– دورهی کلاسیک (1750 – 1820 میلادی): سازهای ارکستری، سونات و سمفونی در این دوره توسعه یافت. برخی از بزرگان این دوره عبارتند از: هایدن، موتسارت و بتهون.
– دورهی رمانتیک (1820 – 1900 میلادی): احساسات شخصی، قهرمانی و طبیعت در این دوره برجسته شد. برخی از بزرگان این دوره عبارتند از: شوپن، واگنر و تشایکوفسکی.
– دورهی مدرن (1900 – امروز): آوانگارد، امپرسیونیسم و موسیقی الکترونیک در این دوره شکل گرفت. برخی از بزرگان این دوره عبارتند از: استراوینسکی، دبوسی و کاگل.
اساس برای هر نوع موسیقی است. البته که موسیقی کلاسیک ایرانی هم پایه و اساس هر نوع موسیقی مرتبط با موسیقی ایرانی است. اما در اینجا منظور موسیقی کلاسیک غیرایرانی است. به عقیده برخی کارشناسان نمی توان با قاطعیت گفت موسیقی کلاسیک «غربی»، چون جریان کلاسیک از غرب خیلی دور تا روسیه در شرق پیش می آید. همانطور که اتفاقات مهمی در آمریکای شمالی حتی آمریکای جنوبی و آسیای شرقی در این جریان رخ می دهد هرچند آغاز و سرچشمه آن در اروپاست. در حال حاضر در همه دنیا این موسیقی اصطلاحا کلاسیکال جریان دارد. مساله مهم این است که موسیقی دوره های مختلف کلاسیک بستر خوبی برای آموزش است ولی متاسفانه به درستی در ایران به آن پرداخته نمی شود.
این عدم توجه به موسیقی کلاسیک دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل این است که به کارهای پایه کمتر توجه می شود و دوم این که ظاهرا دوستان متولی فرهنگ به اولین چیزی که توجه دارند، پرمخاطب بودنِ یک اثر هنری یا یک جشنواره است و کمتر به اصالت آن می پردازند.
در حال حاضر تنها کسانی که دغدغه این موسیقی را دارند هنرجویانی هستند که در این زمینه تحصیل کرده و با عشق و بدون توجه به سرنوشت مالی این جریان و بدون توجه به این که کار از نظر مخاطب چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، کار می کنند و به هر ترتیبی همراه با کسانی که دوستدار این نوع موسیقی هستند، این مسیر را ادامه می دهند.
بدترین اتفاقی که می تواند برای تحلیل یک موضوع بیفتد این است که ما دست به مقایسه بزنیم. یعنی مثلا موسیقی کلاسیک غربی را با موسیقی سنتی ایرانی یا هر دو این ها را با موسیقی پاپ مقایسه کنیم. این مقایسه به هر ترتیب و از هر جهتی که صورت بگیرد، می تواند گمراه کننده باشد. زمانی ممکن است یکسری جامعه شناس بخواهند اثر اجتماعی یک پدیده به لحاظ تاثیر گذاری روی جامعه را بررسی کنند. چنین بررسی و تحلیلی شاید از دید جامعه شناسی مفید یا لازم باشد اما در این حوزه که ما داریم بحث می کنیم چنین بررسی و مقایسه ای محلی از اعراب ندارد.
موسیقی کلاسیک یک پدیده است و ما باید آن را در جای خودش مورد بررسی قرار دهیم. نکته مهم این که این موسیقی اگر مورد مقایسه با موسیقی پاپ قرار نگیرد کم مخاطب نیست بلکه نسبت به موسیقی پاپ مخاطبش کمتر است. ویژگی این موسیقی این است که هر چقدر مخاطب ظرایف فنی و ساختاری موسیقی را بیشتر بداند بیشتر از آن لذت می برد و هر چقدر بیشتر آن را گوش کند مشتاق تر می شود.
این مساله خیلی مهم است و برنامه هایی مثل «هفته موسیقی کلاسیک تهران» می تواند از این جهت هم مفید باشد که عده بیشتری جذب این نوع موسیقی شوند و به مخاطبان این موسیقی بپیوندند. متاسفانه در کشور ما اجرای خوب این آثار تعدادشان کم است و این مساله باعث می شود چنین جریان هایی بیشتر به سمت جریان های آماتوری موسیقی کلاسیک میل کند. درحالی که ما باید یک جریان حرفه ای موسیقی کلاسیک هم داشته باشیم.
ممکن است حرفه خیلی پردرآمدی نباشد اما باید وجود داشته باشد. مثلا آموزش موسیقی کلاسیک به صورت حرفه ای وجود دارد. آموزشگاه هایی هستند که در آنها یکسری افراد از طریق تدریس موسیقی کلاسیک ارتزاق می کنند. جریان اجرای موسیقی کلاسیک هم باید به چنین جایگاهی برسد. ما می توانیم سالن هایی داشته باشیم که این ها به صورت هفتگی و دائم اجرای موسیقی کلاسیک داشته باشند. به این شکل مخاطب خاص این موسیقی می تواند مطمئن باشد که مثلا یک عصر پنجشنبه خود را می تواند با یک اجرای خوب کلاسیک سر کند.