واژه «تار» در نوشتههای موسیقیدانان قدیم ایران همچون صفیالدین ارموی، خواجه بهاءالدین، ابوالفرج اصفهانی و تنی چند از شاعران و نویسندگان دوران گذشته بسیار یاد شده است. ولی معلوم نیست منظور ایشان همین سازی باشد که ما امروزه به نام ساز تار میشناسیم. حتی دو بیتی شاعر معروف و شوریده ایران بابا طاهر همدانی که واژه تار در آن به کار رفته است نمیتواند ردپای درستی از این ساز به دست دهد:
دلی دیدم چو مرغ پا شکسته چو کشتی، بر لب دریا نشـسته
همه گویند که طاهر تار بنواز صدا چون می دهد تار شکسته
آموزش تار به صورت حضوری
آموزش آنلاین تار در آکادمی موسیقی فردوس
در گذشته سازهایی با عنوان چهارتار، پنجتار و ششتار بودهاند که این نامها فقط تعیینکننده تعداد سیم یا تارهای آن سازهایند. بنابرین نمیتوان به چنین عنوانهایی اعتماد کرد و مطمئن بود که منظور از چهارتار، پنجتار یا ششتار، همین ساز تار امروزی بوده باشد.
بر اساس نقاشیهای مربوط به بزم شاه عباس صفوی در عمارت چلهستون اصفهان، معلوم میشود در آن زمان سازی مانند تار امروزی رواج نداشته است. در یکی از این نقاشیها، سازهایی مانند دف، نی، قانون، کمانچه و سازی مضرابی شبیه به تار دیده میشوند. با توجه به این که یکی از سندهای محکم برای یافتن پیشینه هر ساز، وجود نقشها و نقاشیهای مختلف از عهد گذشته میباشد و چنین سندی تا کنون برای ساز تار به دست نیامده است، میتوان گمان داشت که این ساز خیلی قدیمی نیست و احتمالاً در 200 تا 250 سال پیش به شکل امروزی در آمده باشد. قدیمیترین تصویر متعلق به آن مربوط به اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه است که میرزا علی اکبر فراهانی، بزرگ خاندان هنرپرور فراهانی را در حال آموزش تار به هنرآموزان دربار قاجار نشان میدهد.
تار از دوره فتحعلی شاه قاجار کمکم به ساز اول موسیقی شهری ایران تبدیل شد. مهمترین و معروفترین نوازندگان این دوره نیز همگی تارنواز بودند و همچنین ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز به کوشش نوازندگان تار شکل گرفت. به جز منطقه آذربایجان، هیچ شکلی از تار در موسیقیهای بومی ایران وجود ندارد. اما شکل متفاوتی از آن به نام رباب در مناطق وسیعی از بلوچستان، افغانستان و تاجیکستان از گذشتههای دور به یادگار مانده است. به گمان ژان دورینگ پژوهشگر معاصر فرانسوی، تار امروزی برگرفته از ساز رباب قدیم است. زیرا شکل کاسه هر دو ساز، دوقلوست و سطح روی شان با پوست حیوان پوشیده میشود.
شکل دیگری از ساز تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین کشور آذربایجان به نام تار قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های وِرتکُف و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن 12 هجری (اواخر قرن 18 میلادی) در قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یک نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و کمی شکلش را تغییر داد. بدین ترتیب، تار قفقازی اقتباسی از تار ایرانی و در اصل برگرفته از رباب است. در حال حاضر این ساز با کاسهای کوچکتر از تار ایرانی، هشت سیم دارد و محل قرار گرفتن آن همانند عکسهای نوازندگان تار دربار قاجار، بر روی سینه نوازنده است.
قدیمیترین تار ایرانی که در جهان غرب شناسایی شده، به سال 1289 هجری خورشیدی در یک موزه انگلیسی و قدیمیترین سند تارنوازی با شکل و شمایل امروزی نیز، نوشتهای از گوبینو جهانگرد فرانسوی است که در سال 1235 خورشیدی، تارنوازی آقا علی اکبر فراهانی را در تهران از نزدیک دیده و او را یک هنرمند طراز اول جهانی توصیف کرده است.
ساختمان ساز
این ساز از دو قسمت کاسه و دسته تشکیل میشود. کاسه که مهمترین بخش ساز است معمولاً دو تکه ساخته میشود. چوب مورد استفاده بیشتر از درخت توت و گاهی از درخت گردوست و البته بهترین کیفیت با چوب توت به دست میآید. برای ساخت آن، ابتدا دو طرف کاسه تار به صورت جداگانه تراشیده میشود و سپس داخل هر یک خالى شده و بعد آنها را به هم میچسبانند. کاسه از یک قسمت بزرگ به نام شکم و یک قسمت کوچک به نام نقاره تشکیل میشود.
پس از چسباندن دو نیم کاسه، دسته را به آن وصل مىکنند و سپس سرپنجه نیز به دسته وصل مىشود. سرپنجه در واقع جعبهای است که در انتهای دسته تار قرار دارد و گوشیهای نگهدارنده سیمهای تار بر دو سوی آن جای میگیرند. برای تار دو نوع سرپنجه میسازند. یکی طرح سنتی و دیگری نوعی جدید موسوم به طرح استاد قنبری (ابراهیم قنبریمِهر) است.
دستهی تار ۴۵ تا ۵۰ سانتى متر طول دارد و جداگانه ساخته مى شود. برای تزئین آن معمولاً دو نوار استخوانی که در بین شان یک نوار چوبی تیره رنگ نصب شده است، دیده میشود.
خرک وسیله کوچکی از جنس شاخ بز یا گوسفند است که سیمهای تار از روی آن عبور میکنند و هنگام نوازندگی طنین صدای سیم ها از طریق همین خرک به پوست تار و در نهایت به کاسه تار وارد میشود تا برای چند مرحله تشدید شوند. در سالهای اخیر نوعی خرک پلاستیکی نیز ساخته شده است که به زعم برخی نوازندگان و سازندگان تار، صدای بهتری ایجاد میکند.
تار 6 سیم دارد. سه عدد از سیم ها از جنس فولاد و سه عدد دیگر از جنس آلیاژهای مس هستند. در گذشته، تمام سیمها را همانند سایر سازهای زهدار، از ابریشم میساختند. سیم ها از یک طرف به کاسه تار وصل میشوند و پس از گذشتن از روی خرک در انتهای دسته به گوشی های ششگانه متصل میشوند.
سیمهای تار با کوکهای مختلفی به صدا در میآیند. هر کدام از آنها رنگ صوتی ویژهای دارند و تقریباً با یک کوک میتوان تمام دستگاههای موسیقی ایرانی را نواخت. گستره صدا دهی این ساز در حدود دو و نیم هنگام (اُکتاو) است.
برای نوازندگی تار، کوکهای مختلف و متنوع وجود دارد. برخی کوکها برای اجرای برخی دستگاهها مناسبتر و برای برخی دیگر چندان مناسب نیستند.
بر روی دسته تار 25 تا 28 عدد پرده بسته میشود. پردهها مشخص کنندهی نقاطى هستند که نتهاى مختلف به وسیلهی آن تولید میشوند. جنس پرده از رودهی تابیده گوسفند است که نوازنده با دست گذاشتن روى هر کدام از آنها مىتواند نت متفاوتى را بنوازد.
تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته میشود. تقریباً نصف طول مضراب با موم پوشیده میشود تا مضراب در دستان نوازنده به راحتی جای گیرد. در سالهای اخیر یک نوع مضراب پلاستیکی نیز بدین منظور ساخته شده است.
از سازندگان قدیم تار میتوان به نامهای استاد خاچیک، هامبارسون، فرجالله، آقاگلی، یحیی، برادران عباس و جعفر صنعت، ملکُم، استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ اشاره کرد. در این میان نام یحیى، تارساز برجستهی اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجرى بیشتر معروف است.
میرزا یحیى از ارامنهی جلفاى اصفهان و نام اصلىاش هوانس آبکاریان بود. اما روى تارهاى خود، با اسم مستعار «یحیى» امضاء مىکرد. تاریخ مرگ میرزا یحیى را که تا کنون مشهورترین سازندهی تار به حساب میآید، 28 بهمن سال ۱۳۱0 خورشیدى نوشتهاند. در بین موسیقیدانان ایران، تار خوب همواره همارز با نام یحیى است. از سازندگان نامدار تار در حال حاضر میتوان از محمود فرهمند، یوسف پوریا، ابراهیم برزی، ارژنگ ناجی و رامین جزایری نام برد.
کيفيت سايت عالي….