پیسرفت در کمانچه نوازی
این مقاله متن سخنرانی سجاد پورقناد در نشست پژوهشی”سازها و شیوه ها” ویژه ساز کمانچه است. اگر ما بخواهیم میزان پیشرفت یا پسرفت کمانچه نوازی را پس از انقلاب بررسی کنیم اول باید مشخص کنیم که تعریفمان از پیشرفت در این زمینه چیست. آیا نزدیک شدن به موسیقی قاجار ارزش محسوب میشود و هرچه نزدیک شدن به آن یا حرکت در راستای آن پیشرفت برای ما محسوب میشود یا ارزش های ما مطابق با ارزش های بین المللی موسیقی کلاسیک است که تسلط بر روی ساز در راستای خواسته های آهنگساز مورد نظر است و نه حفاظت صرف از سنت های گذشتگان؛ اگر منظورمان از پیشرفت در زمینه دوم است، به روشنی می توان نواخته های نوازندگان قبل و بعد از انقلاب را با این معیار سنجید.
آموزش ویولن در آموزشگاه فردوس
البته اینجا یک سئوال بسیار مهم مطرح می شود که اگر ما بدون در نظر گرفتن میراث ملی بخواهیم با سازی مانند کمانچه روبرو شویم آیا اصولا ساز کمانچه با شکل امروزی از منطق آکوستیکی و موسیقایی برخوردار است یا خیر؟ یا به بیانی دیگر آیا کمانچه میتواند سازی مستقل باشد یا یک نیم ویولون است؟!
بررسی ساختار کمانچه و اینکه آیا این ساز به تکامل لازم رسیده یا خیر مجالی دیگر میطلبد ولی مسئله ای که قابل کتمان نیست این است که کمانچه بالاخره سازی پوستی است و خودبخود صدایی مستقل از ویولون دارد.
کمانچه نوازی پیش از انقلاب
بحث ما در این مطلب معطوف به نوازندگی است؛ با این دید اگر نگاهی به کمانچه نوازی پیش از انقلاب بی اندازیم، با شنیدن آثاری که از آنها در بازار موجود است می توان نتیجه گرفت که ما چند نوازنده بسیار شاخص در پیش از انقلاب داریم: باقر رامشگر، حسین اسماعیلزاده، علی اصغر بهاری، رحمت الله بدیعی و مجتبی میرزاده (البته این چند نفر عمده فعالیتشان پیش از انقلاب بوده و در این میان از کسانی که بعد از انقلاب فعالیت بیشتری داشتند نام برده نشده است)
بهترین نوازندگان ساز کمانچه
اگر بخواهیم از میان این پنج نفر سه نوازنده را در سه زمینه ترویج کمانچه نوازی، تکنیک و ادیت انتخاب کنیم به ترتیب می شود، از علی اصغر بهاری که بزرگترین مروج این ساز تا امروز است، رحمت الله بدیعی که مهمترین مجری سبک تکنیکی نوازندگی استاد صبا روی کمانچه بوده و هست و مجتبی میرزاده که از نظر ادیت هنوز هم شاخص به نظر می رسد، را نام برد.
اینجا ذکر این مورد لازم است که عده زیادی از نوازندگان کمانچه، سبک نوازندگی رحمت الله بدیعی و مجتبی میرزاده را ویولونی میدانند، این ادعا از این جهت می تواند مورد اشکال باشد که نوازندگی ویولون ایرانی که مورد نظر این عده است، خود سبکی وام گرفته از کمانچه است و در نود درصد مواقع تکنیک هایی که روی ویولون ایرانی میشنویم، مربوط به ویولون نیست، مثلا ما در نوازندگی این افراد از دوبل نت ها (به جز در مواقع گرفته شدن نت واخوان) فلاژوله ها و استکاتوها و … تقریبا چیزی نمی شنویم. این ادعا دقیقا مثل این است که به کسی که با سنتور، دوبل نتی را اجرا می کند بگویند، “او پیانو نواز است چون شبیه به کسی که با پیانو دو انگشتی می نوازد ساز می زند!” پیانو با استفاده از ۱۰ انگشت است که میتواند به معنای واقعی پیانو باشد و همینطور ویولون هم با تکنیک های خود، ویولون است و سازی است از نظر تکنیکی، متفاوت از ابوا و کلارینت…
متاسفانه در ۳۰ سالی که رحمت الله بدیعی به خارج از کشور عزیمت کرده است، اجرای های درخشان او از دید بسیاری از نوازندگان کمانچه دور مانده و فراموش شده است.قدرت نوازندگی رحمت الله بدیعی، به مدد توانایی او در نوازندگی قطعات بسیار مشکل ویولون کلاسیک (مخصوصا آهنگسازان دوره رمانتیک مانند برامس، بروخ و پاگانینی)، هنوز هم به عقیده نگارنده بی نظیر است، زیرا با توجه به فاصله سیم از دسته در سازهای قدیمی که مورد استفاده این نوازنده قرار می گرفت، او با قدرت بالا در دست چپ، چنان شفاف، واضح و با قدرت در پوزسیون های بالاتر از سوم، تحریر های بین دو سیم را اجرا می کند که هنوز هم نمونه آن توسط نگارنده شنیده نشده است؛ مخصوصا در اجرای تکنوازی گوشه حجاز در آلبومی که به آثار درویش خان پرداخته شده.
در مورد این نوازنده باید به این نکته نیز اشاره کرد که او اولین نوازنده ای بوده که مانند نوازندگان امروزی این ساز، همپای دیگر سازها در گروه می نواخته است. البته اینجا لازم است که یادآوری شود که نوازندگان جوانی ممکن است امروزه باشند که توانایی رقابت با رحمت الله بدیعی را داشته باشند ولی هنوز به درجه ای از شهرت نرسیده اند که آثارشان را به صورتی که از این نوازندگان می شناسیم عرضه کرده باشند.
پس از انقلاب از سه نوازنده میتوان نام برد که خدمات بزرگی برای این ساز انجام داده اند، چه از نظر ترویج این ساز، چه تعدد اجرا، چه گسترده تر کردن رپرتوار و گستره نوازندگی کمانچه؛ اردشیر کامکار، سعید فرجپوری و کیهان کلهر.
کیهان کلهر یا اردشیر کامکار
در میان این سه تن، کیهان کلهر با اینکه از نظر ادیت و لحن شخصی جایگاه بسیار قابل توجهی دارد ولی از نظر ژوست نواختن و تمیز نواختن به هیچ وجه با نوازندگان همدوره خود قابل قیاس نیست و بیشتر همرده نوازندگان محلی کمانچه است.
اردشیر کامکار، با دو اثر کنسرتو برای کمانچه و به یاد صبا، جلوه های بدیعی از نوازندگی این ساز را به نمایش گذاشته است و همچنان نیز با افت و خیزهایی، یکی از مهمترین نمایندگان کمانچه ایران است. سعید فرجپوری هم با تکنوازی های بی شمار و مخصوصا آلبوم کمانچه نوازی، جایگاهی قابل قبول برای خود محیا کرده است.
اما هنوز به قول علی اکبر شکارچی نوازندگان کمانچه ما فاصله قابل توجهی با همسایگان آذری شان دارند؛ ما نه در ادیت کسی همپای هابیل علی اف داشته ایم نه در تکنیک در حد شریف اف و نه در هر دوی این زمینه ها کسی مثل حسن اف و پینک فلوید
آکادمی فردوس، به عنوان آموزشگاه موسیقی تهران; برگزار کننده کلاس آواز، کلاس گیتار و… می باشد.